آوای سوز

بازم آقا در خونتو زدم

خودمم خوب میدونم خیلی بدم

اگه لطف و کرمت نبود آقا

قسمتم نمیشد نمیومدم

خسته ام خسته از این بار گناه

متنفرم از این دل سیاه

اگه آقا به دلم نظر کنی

میشیم مثله اون قدیما سر به راه

من با تو خوبه حالم تو خوب اینو میدونی

تو من رو آدمم کن اینو فقط شما میتونی

امشب از عشق لبریزم

توی روضه اشک میریزم

تو رو میخوام بیش از حد آقا

تویی مولا من عبد ناچیزم

حضرت شاه ابی عبدالله

لطفاً به ادامه مطلب بروید..

بازم آقا در خونتو زدم

خودمم خوب میدونم خیلی بدم

اگه لطف و کرمت نبود آقا

قسمتم نمیشد نمیومدم

خسته ام خسته از این بار گناه

متنفرم از این دل سیاه

اگه آقا به دلم نظر کنی

میشیم مثله اون قدیما سر به راه

من با تو خوبه حالم تو خوب اینو میدونی

تو من رو آدمم کن اینو فقط شما میتونی

امشب از عشق لبریزم

توی روضه اشک میریزم

تو رو میخوام بیش از حد آقا

تویی مولا من عبد ناچیزم

حضرت شاه ابی عبدالله

همه هستیه منه هیأت تو

غیرتی شدم من از غیرت تو

از کوچیکی با تو آشنا شدم

شدم عاشق غم و محنت تو

قد کشیدم آقا توی روضه هات

کشیدم نفس یه عشق کربلات

همه آرزوم همین بود آقا جون

که بشم سینه تو هیأتات