حاج مجتبی رمضانی - بین در و دیوار و مردم چه تفاهم بود
بین در و دیوار و مردم چه تفاهم بود
هرکس میومد اینجا دستاش پر هیزم بود
وقتی مادرم افتاده بود تو آتیش
هیچکس نبود آب بریزه رو آتیش
چشمتون روز بد نبینه دیدمش نقش بر زمینه
یک نفر داد میزد تو کوچه دم زدن از علی همینه
بای ذنب قتلت مادر مادر
[ادامه مطلب...]
مراسم عزاداری فاطمیه دوم سال ۹۴ - هیأت عاشقان ابولفضل (ع) رفسنجان
بین در و دیوار و مردم چه تفاهم بود
هرکس میومد اینجا دستاش پر هیزم بود
وقتی مادرم افتاده بود تو آتیش
هیچکس نبود آب بریزه رو آتیش
چشمتون روز بد نبینه دیدمش نقش بر زمینه
یک نفر داد میزد تو کوچه دم زدن از علی همینه
بای ذنب قتلت مادر مادر
وقتی با چهل نامرد با پا زد و در افتاد
مادر کنار دیوار دیدم که با سر افتاد
میخو مثل گل روی تنش میکاشتن
داغ محسنو رو دل ما گذاشتن
غرق خون از بابام حیا کرد پشت در فضه رو صدا کرد
چادرش زیر دستو پا رفت پرچمو حیدرو به پا کرد
بای ذنب قتلت مادر مادر
کپی برداری از مطالب فقط با ذکر نام "وب سایت آوای سوز" بلامانع است.
- ۹۴/۱۲/۲۰