محمد رضا بذری - ازم چراغ چشم ترم رو گرفتن
مداحی درخواستی کاربران محترم
زمینه حضرت زهرا (س) و فاطمیه
محمد رضا بذری
ازم چراغ چشم ترم رو گرفتن
[لطفاً برای دریافت مداحی و مشاهده متن به ادامه مطلب بروید...]
فایل صوتی :
ازم چراغ چشم ترم رو گرفتن
انگار نفس های آخرم رو گرفتن
به قصد جون بابام چهل مرد جنگی
ازم توی خونه مادرم رو گرفتن
به خدا می سپرم فقط مردم دین فروخته رو
اونا که ریختن دم در هیزمای افروخته رو
چند نفری هل می دادن یه در نیمه سوخته رو
چجوری مادر در آورد میخ به سینه دوخته رو
واااااااای امون از این غریبی
می سوزم از زخمی که جگر سوزه والله
می سوزم و کار هر شب و روزه والله
می خوام بمیرم وقتی تو کوچه مغیره
چشماشو به چشم من که می دوزه والله
چن ماهه سر کرده دلم با خاطرات مادرم
نشد براش سپر بشم وقت حیات مادرم
ماتم زده بود که دیدم بد جوری ماته مادرم
یکی نیومد لااقل واسه نجات مادرم
واااااااای امون از این غریبی
خورده به نام من بخت و اقبال کوچه
سپیدی موی من همش مال کوچه
ده ماه بزرگترم از حسین و ولیکن
ده سال منو پیرتر کرده احوال کوچه
انگاری زخما بس نبود زخم زبون به ما زدن
پیش چشام به مادرم حرفای ناروا زدن
جلو چشای خیس من میون کوچه ها زدن
افتاده زیر دست و پا ، به زیر دست و پا زدن
واااااااای امون از این غریبی